پوسیدگی فیتوفتورایی طوقه، یقه و ریشه در تمامی کشورهایی که در آن ها سیب کشت می شود وجود دارد و خسارت این بیمارگر در مناطقی که از پایه های کوتاه کننده سیب برای کاشت این درختان استفاده می کنند بیش تر می باشد. این قارچ گونه های مختلفی دارد که در کل همگی سه دسته پوسیدگی را در درخت ایجاد می کنند که عبارتند از:
۱- پوسیدگی طوقه (collar rot)
بیماری مربوط به قسمت های پیوندی است. در این پوسیدگی قسمت های پایینی تنه که در سطح یا بالای خاک (طوقه) علایم را از خود نشان می دهند.. این نوع پوسیدگی بر اثر فیتوفتورا در درخت هایی که محل پیوند آن ها به سطح خاک نزدیک تر است بیش تر دیده می شود.
۲- پوسیدگی یقه (crown rot)
این بیماری مربوط به قسمت پایه درخت است. در این حالت به بافت های پوستِ یقه (محدوده اتصال ریشه و تنه) و مبادی ریشه های اصلی گیاه حمله می شود و ایجاد پوسیدگی می کند.
۳- پوسیدگی ریشه (root rot)
پوسیدگی فیتوفتورایی سیستم ریشه ای و قسمت های دور تر از یقه را در بر می گیرد و معمولا همراه با پوسیدگی یقه اتفاق می افتد البته می تواند به تنهایی نیز ظاهر شود. در کشور ایران این پوسیدگی (پوسیدگی طوقه و یقه) رایج نبوده و خسارت زیادی نمی زند و تنها در شیراز، میاندوآب، کرج و شهریار روی درخت سیب گزارش شده است.
نشانه های بیماری
پوسیدگی فیتوفتورایی به دو دسته تقسیم می شود. اولین دسته علائم غیر اختصاصی روی اندام های هوایی گیاه بیمار ایجاد می کند به این صورت که شاخه های سال جاری دارای رشد کند بوده و به دنبال آن تعداد شاخساره های کاهش خواهد یافت. برگ ها دچار رنگ پریدگی شده و در اوایل پاییز به رنگ ارغوانی دیده می شوند. میوه ها برخی مواقع کوچک شده و قبل از این که به مرحله رسیدگی برسند رنگ می گیرند. بنابراین درختان مبتلا به این بیماری طی چند سال ضعیف شده و در آخر می خشکند ولی امکان ناگهانی خشک شدن آن ها نیز وجود دارد. نوع دوم علائم اختصاصی هستند که شامل پوسیدگی فیتوفتورایی طوقه، یقه و ریشه می شوند. این علائم اغلب قابل مشاهده نیستند. برای مشاهده علائم طوقه و یقه باید با چاقو لایه های خارجی پوست را تا سطح چوب ریشه بریده و بردارید. در این حالت بافت های چوب بجای سالم و سفید رنگ بودن به حالت بافت مرده و به رنگ پرتقالی تا قهوه ای متمایل به قرمز دیده خواهند شد. اگر با چاقو بافت های قهوه ای محل طوقه را در قسمت داخلی آوندهای آبکشی و در لایه سطحی بافت های چوبی با چاقو ببرید حالت نواری گورخری یا مرمری دیده می شوند. برخی مواقع در محل پوسیدگی یقه و طوقه شانکر و ترشحات انگم مانند را مشاهده می کنید که این حالت در رقم سیب «کاکس آرنج پی پن» به خوبی قابل مشاهده است. در این بیماری مرز مشخصی بین ناحیه آلوده و ناحیه سالم وجود دارد و جالب است بدانید که بیش ترین فعالیت قارچ در همین مرز است بنابراین برای جداسازی قارچ عامل پوسیدگی فیتوفتورایی درختان میوه دانه دار می توانید از این قسمت ها نمونه برداری کنید. در پوسیدگی ریشه، ریشه ها قهوه ای و پوسیده شده و بعد از این حالت قارچ های پوده رست به آن ها حمله می کنند.
عامل بیماری (برای خرید عامل بیماری کلیک کنید)
گونه های مختلف Phytophthora به عنوان عامل بیماری پوسیدگی فیتوفتورایی طوقه،یقه و ریشه در سراسر جهان شناخته شده اند که عبارتند از P. cactorum در سطح جهان،P. syringae در اروپا و کانادا، P.megasperma در استرالیا و ایالات متحده امریکا، P. cambivora در استرالیا، ژاپن و ایالات متحده امریکا، P.cryptogea در استرالیا و ایالات متحده امریکا، P. dreshslera و P. citricola در ایالات متحده امریکا می باشند. در کشور ایران تنها گونه P. cactorum از درخت سیب جداسازی شده است که در ادامه به خصوصیات آن پرداخته ایم.
میسلیوم عامل پوسیدگی فیتوفتورایی درختان میوه
بی رنگ و بدون دیواره عرضی، میسلیوم های مسن می توانند بند دار باشند. اندام تولید مثل غیر جنسی زئوسپور دارد. زئوسپور در اسپورانژ تشکیل می شود. اندام تولید مثل جنسی اُاُسپور نام دارد که از لقاح آنتریدی و اُاُگونی ایجاد می شود.
P. cactorum یک قارچ هموتال است. اسپورانژهای آن دارای پاپیل بوده و ریزان می باشند به این حالت که بصورت همپایکی (سیمپودیال) روی اسپورانژیوفور تشکیل می شوند. دارای آنتریدی پاراماده است. در محیط کشت جامد اسپورانژها، اُاُگونی ها و اُاُسپورهایش به خوبی تشکیل می شوند. دمای مناسب برای رشد این گونه قارچ ۲۶ درجه سلسیوس بوده و دمای بیشینه ۳۲ درجه سلسیوس می باشد.
چرخه زندگی و اپیدمیولوژی
گونه ی P. cactorum مانند دیگر گونه های پوسیدگی فیتوفتورایی دامنه ی میزبانی وسیعی داشته و به گیاهان زراعی زیادی حمله می کند. این قارچ یک گونه خاکزی بوده بنابراین می تواند قبل از کاشتن درخت در منطقه وجود داشته باشد. مایع اولیه فیتوفتورا می تواند به وسیله نهال به زمین وارد شده و یا توسط آب آبیاری از باغی به باغ های دور دست برود. فیتوفتورا بعد از انتقال به خاک اطراف ریشه درخت بصورت میسلیوم یا اُاُسپور در بافت های آلوده گیاه میزبان و یا اُاُسپور در بقایای مواد آلی یا خاک زنده می ماند. طبق نظر محققان اُاُسپور عامل اصلی در زنده مانی قارچ در غیاب گیاه است البته این میکروارگانیسم روی میوه های افتاده روی زمین نیز می تواند زندگی کند. مهمترین منبع عفونت زئوسپور است. دمای مناسب برای تشکیل زئوسپور درون اسپورانژ در حدود چند درجه پایین تر از دمای مناسب برای رشد میسلیوم ها است. بیش تری تعداد اسپورانژ عامل پوسیدگی فیتوفتورایی درختان دانه دار زمانی تشکیل می شود که رطوبت خاک در حد اشباع و یا نزدیک به آن باشد بنابراین مکان هایی که مدت زیادی آب در آنجا جمع می شود شرایط را برای خروج زئوسپورها و انتشار آن ها به جاهای دیگر زمین فراهم می کند. طبق پژوهش های انجام شده عامل حرکت زئوسپور به سمت ریشه و طوقه ممکن است پدیده ای شیمی گرایی باشد. در کل زمین های غرقاب و خاک های اشباع برای فعالیت زئوسپور بسیار مناسب اند و باعث فراهم کردن شرایط ایجاد عفونت در بافت های طوقه نیز می شود. بعد از اینکه گیاه دچار عفونت شد مقاومتش نسبت به تهاجم بیمارگر کم تر می شود.
مبارزه
برای کنترل پوسیدگی فیتوفتورایی طوقه، یقه و ریشه درختان میوه از مبارزه تلفیقی که شامل عوامل زراعی، تیمارهای شیمیایی و بیولوژیکی و مقاومت میزبان می شوند، باید استفاده کرد. بهتر است تمامی اصول فنی و علمی برای انتخاب و احداث باغ رعایت شود و آب نیز کاملا مدریت شود تا بتوان از بروز این بیماری جلوگیری کرد.
۱- غرس درختان سیب در خاک هایی که زه آب ندارند انجام شود.
۲- کاشت نهال ها روی پشته به منظور جلوگیری از تماس آب با طوقه و یقه.
۳- تنظیم دور آبیاری و جلوگیری از اشباع شدن خاک از آب.
۴- خودداری از عمیق کاشتن نهال (تنها سیستم ریشه درون خاک باشد).
۵- استفاده از پایه های مقاوم و مناسب. (پایه های بذری و رویشی M9 سیب از همه مقاوم تر؛ پایه های M2 و M4 درارای مقاومت متوسط؛ MM106 بسیار حساس؛ MM104فوق العاده حساس هستند)
از آنجایی که ممکن است درخت به پوسیدگی فیتوفتورایی مبتلا شده باشد اما هنوز به مرحله علایم در اندام های هوایی قابل مشاهده نیست بهتر است از قارچکش هایی مانند آسیل آلانین ها و اتیل فسفونات ها برای پیشگیری و یا پیشروی بیماری استفاده شود.
طبق مطالعات انجام شده افزایش جمعیت باکتری ها و قارچ های آنتاگونیست و یا مواد بازدارنده رشد گونه های فایتوفتورا در خاک اطراف نهال ها به هنگام کاشت می تواند یکی از راه های مبارزه و پیشگیری موثر، کم هزینه و با دوام برای این بیماری باشد.
برچسب: بیماری ریشه
پوسیدگی ورتیسیلیومی درختان میوه هسته دار
نام های دیگر پوسیدگی ورتیسیلیومی درختان میوه هسته دار «ورتیسیلیوز مغز سیاه»، «پژمردگی آوندی ورتیسیلیومی» و «پژمردگی آوندی» است. به طور کلی این بیماری روی زردآلو، هلو، الو، گیلاس، آلبالو و شلیل دیده شده است. هم چنین، پایه هایی که برای این درختان بکار می روند نیز نسبت به پژمردگی ورتیسلیومی حساس هستند. پایه ها شامل آلو «میروبالان» و گیلاس «محلب» هستند. در ایران این بیماری روی زردآلو در شاهرود، خوی، استان های کرمان و سمنان، روی بادام در نیشابور، استان کرمان، سمنان و چهارمحال و بختیاری؛ روی گیلاس و آلبالو در استان کرمان روی آلو و گوجه در گرگان و استان مازندران گارش گردیده است. خسارت این بیماری در باغ های زردآلوی شاهرود چشمگیر است. پژمردگی ورتیسیلیومی مهم ترین علت خشکیدن درختان میوه هسته دار مخصوصا زردآلو در استان های کرمان و سمنان به شمار می رود.
نشانه های بیماری
در درختان زردآلو و بادام، اولین نشانه بیماری پوسیدگی ورتیسیلیومی، پژمردگی ناگهانی برگ های یک یا چند شاخه در ابتدای فصل تابستان است. ابتدا برگ ها تیره رنگ و به سرعت چروکیده می شوند. اغلب برگ های چروکیده روی شاخه ها باقی می مانند و مانند پرچم به نظر می رسند. نشانه های بیماری معمولا در برگ های واقع در بُن شاخه ها ظاهر شده، به سرعت به سمت بالا پیشروی می کنند. درختان جوانی که به این بیماری مبتلا شوند ممکن است از پای درآیند، اما شاخه های مبتلای مسن شاید باز هم سال بعد برگ بدهند. تکرار پژمردگی برگ های شاخه های مبتلا در چند سال، معمولا منجر به توقف رشد انتهایی ، کم باردهی شاخه ها و یا مرگ آن ها می شود. طبق نظر دو نفر از محققان “علایم بیماری پوسیدگی ورتیسیلیومی درختان در زردآلو ابتدا به صورت پژمردگی و بعد زردی و ریزش برگ های چند شاخه شروع می شوند و سرانجام به خشکیدن شاخه های مبتلا منجر می شود و سپس به دیگر شاخه ها نیز سرایت می کند. در مقطع عرضی تنه و شاخه ها، آوندهای چوبی به رنگ قهوه ای در می آیند.”
نشانه های بیماری پژمردگی و پوسیدگی ورتیسیلیومی در گیلاس ابتدا به شکل چروکیدگی برگ های یک یا چند سیخک موجود روی شاخه یکساله بروز می کنند. درختان گیلاس مبتلا به این بیماری دچار توقف رشد می شوند؛ برگ های آن ها تیره رنگ، رشدشان متوقف و میوه های آن ها به طور غیر عادی کوچک می گردند. برخلاف سایر درختان میوه هسته دار، درختان مسن گیلاس هم به این پژمردگی حساس اند و احتمال زیادی وجود دارد که مقاومت خود را نسبت به این بیماری از دست بدهند.
در مورد درختان هلو پژمردگی و پوسیدگی ورتیسیلیومی یک بیماری بسیار خطرناک محسوب می شود اما خبر خوب این است که این درختان نسبت به سایر گروه ها کم تر به این بیماری دچار می شوند. رگه های قهوه ای تا تیره رنگ در آوندهای چوبی شاخه های بیمار قابل مشاهده اند این قهوه ای شدن در درخت گیلاس واضح نیست ولی در درخت آلو و گوجه کاملا مشخص است.
عامل بیماری
هنوز در مورد گونه قارچی که روی درختان میوه هسته دار و دیگر گیاهان چند ساله ایجاد پژمردگی آوندی می کند اختلاف نظر و بحث وجود دارد. اما امروزه پذیرفته شده که Verticillium dahlia kleb قارچ عامل پوسیدگی ورتیسیلیومی است. قبلا عامل این عارضه را V. albo-atrum می دانستند این گونه در کشت بعد از گذشت ۱۰ روز میسلیوم های مقاوم سیاه رنگی توید کرده ولی سختینه تولید نمی کند هم چنین گونه V. dahlia در دمای ۳۰ درجه سلسیوس قادر به رشد است اما گونه V. albo-atrum در این دما قادر به رشد نیست.
چرخه بیماری پوسیدگی ورتیسیلیومی و اپیدمیولوژی
گونه V. dahlia یک قارچ خاک زی بوده و می تواند تا عمق ۹۰ سانتی متر پایین تر از سطح خاک زندگی کند ولی سختینه هایش معمولا در ۱۵ تا ۳۰ سانتی متری زمین یافت می شود. در دماهای بالاتر از ۲۵ درجه سلسیوس قارچ نمی تواند به طور مداوم به زندگی خود ادامه دهد هم چنین شرایط غرقابی خاک برای این میکروارگانیسم مضر بوده و باعث کاهش زیستایی آن می شود. اگر شرایط رطوبتی خاک مناسب باشد ریز سختینه ها بین چند ماه تا یک سال حتی در دماهای بالا مانند دماهای بالاتر از ۳۰ درجه هم می توانند زنده بمانند.
راه های انتقال ورتیسیلیوم
ورود گیاهان آلوده به زمین که می توانند باعث آلوده شدن گیاهان سالم شوند. انتقال عامل پوسیدگی ورتیسیلیومی درختان هسته دار توسط ذرات خاک آلوده توسط باد و چاقویی که برای پیوند زنی استفاده می شود. هنگام ورود این میکروارگانیسم به محیط جدید، معمولا به صورت سختینه در خاک بصورت خفته باقی مانده و یا به گیاهان و علف های هرز میزبان خود حمله می کند و تعداد بیش تری ریز سختینه در خاک تولید می کند. در زمین های آیش که شنی و رسی می باشند، مایه تلقیح ورتیسیلیوم کاهش می یابد اما مقدار کمی از آن در این شرایط سخت نیز زنده می مانند.
شدت این پژمردگی درختان میوه در خاک های مرطوب بیش تر می شود. بیش ترین توسعه و پیشرفت بیماری در دمای ۲۱ تا ۲۷ درجه سلسیوس است و بهترین دما ۲۴ درجه می باشد. اسیدیته خاک در محدوده ۴/۴ تا ۷/۶ تاثیر خاصی روی روند توسعه بیماری ندارد. بسیاری از کمبودهای مواد غذایی در برخی گیاهان می تواند تشدید کننده بیماری باشد.
معمولا بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی در اواسط تابستان روی درختان ظاهر شده و شدت آن در اواخر تابستان بیش تر می شود. ریشه های درخت جایی هستند که ورتیسیلیوم می تواند خود را در فصل زمستان در آنجا زنده نگه داشته و سال بعد به پیشروی خود در درخت ادامه دهد.
تیره شدن چوب اندام های آلوده در درخت زردآلو اغلب باعث غیر فعال شدن بیمارگر پوسیدگی ورتیسیلیومی می شود چون عصاره ی بدست آمده از چوب آلوده تغییر رنگ یافته مانع تندش اسپور یا رشد ریسه قارچ می شود. هم چنین تولید انگُم و تیلوز در آوندها از دیگر راه های دفاعی گیاه برای جلوگیری از بالا رفتن کنیدی ها در طول آوندها می شود.
مبارزه با پوسیدگی ورتیسیلیومی درختان میوه هسته دار
یکی از بهترنی راه های مبارزه با این بیمارگر گیاهی خاکزی استفاده از نهال های سالم در خاک های غیر آلوده می باشد در واقع بهترین راه پیش گیری است. پایه های مقاوم به این بیماری تاکنون شناسایی نشده اند. را های دیگر ضد عفونی خاک قبل از کاشت درخت و نهال با سم های تدخینی مانند مخلوط متیل بروماید و کلروپیکرین و کلروپیکرین به تنهایی می باشد این مواد مایه اولیه (مایه تلقیح) ورتیسیلیوم را در خاک نابود می کنند. بعد از این میزان کود و آب دهی به درخت را تنظیم و مناسب کنید تا درخت قوی شده و بهتر بتواند بافت های آسیب دیده خود را ترمیم کند.